با نگاه خود اشاره گر نشسته اید ای ستاره ها که از ورای ابر ها اری این منم که در دل سکوت شب نامه های عا شقا نه پاره می کنم ای ستاره ها اگر به من مدد کنید دامن از غمش پر از ستاره می کنم با دلی که بویی از وفا نبرده است در کنار این مصاحبان خودسند ناز و عشوه های زیرکانه خوش تر است ای ستاره ها چه شد که در نگاه من دیگرآن نشاط و نغمه و ترانه مرد ای ستاره ها چه شد شد که بر لبان او جام باده سرزنگون و بسترم تهی سر نهاده ام که در میان این سطور ای ستاره ها مگر شما هم آگهید کاین چنین به قلب آسمان نهان شدید ای ستهاره ها ستاره های خوب و پاک من که پشت پا زدم به هر چه هست و نیست تا که کام او ز عشق خود روا کنم لعنت خدا به من اگر به جز جفا ای ستاره ها که همچون قطره های اشک ای ستاره ها کز آن جهان جاودان روزنی به سوی این جهان گشاده اید رفته است و مهرش از دلم نمی رود ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست ؟ ای ستاره ها ستاره ها ستاره ها
Design By : Pichak |